ویدئو | دستگیری تبهکاران تلگرام که با نقاب پشتیبان سایت از مردم کلاهبرداری کردند وحشت‌آفرینی سارقان خطرناک با شلیک پلیس مشهد پایان یافت + عکس چگونه چک دیجیتال بگیریم؟ | ۱۱ مزیت چک دیجیتال را ببینید برگزاری جشن بزرگ دختران مقاومت در مشهد + فیلم فشارخون بالای کنترل‌نشده خطر سکته قلبی و مغزی را افزایش می‌دهد  ارائه خدمات رایگان سرپایی و بستری کودکان زیر ۷ سال در بیمارستان اکبر بازداشت بیش از ۴۰۰۰ قاچاقچی طی سال گذشته در خراسان رضوی | ارزش کالا‌های ممنوعه کشف‌شده ۱۲۹۰ میلیارد ریال فرماندهی انتظامی خراسان رضوی یک مامور خاطی خود را از خدمت تعلیق کرد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (۲۵ اردیبهشت ١۴٠٣) | هشدار طوفان تندری رعدوبرق و بارش‌های سیل‌آسا در مشهد راهداری خراسان رضوی ۱۲ نقطه پرحادثه جاده‌ای را ایمن‌سازی کرد فراخوان پلیس برای تعویض پلاک‌های سوخته و دارای نقص هواشناسی: بارش‌ها تا جمعه تشدید می‌شود | سامانه بارشی جدید از فردا وارد کشور می‌شود (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) سقوط هولناک بنر تبلیغاتی در هند | ۳ نفر کشته و ۵۲ تَن زخمی شدند + فیلم دستگیری ۲ متهم به ۲۱ فقره موبایل قاپی در مشهد شکایت ۱۰هزار نفر از شرکت فایزر برای تولید داروی سرطان‌زا از رنجی که می‌برند | نگاهی به خشونت‌های مغفول مانده علیه مردان تخصیص اعتبار به راه‌آهن زاهدان-مشهد به ۲ هزار میلیارد تومان می‌رسد دستور اژه‌ای برای پرونده «فولاد مبارکه» و «چای دبش»
سرخط خبرها

زمستان  ما بدون برف نبود

  • کد خبر: ۲۰۹۰۵۲
  • ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۴
زمستان  ما بدون برف نبود
پدر وقتی از سرکار می‌آمد، یک پلاستیک تخمه می‌آورد. ما تخمه می‌شکستیم، سریال می‌دیدیم، می‌خندیدیم و شب‌های بلند زمستان را یکی پس از دیگری به صبح می‌رساندیم.

در زمستان‌های پربرف دهه ۸۰، با آن روز‌های همیشه کوتاه و شب‌های همیشه بلند. بعدظهر‌ها که از مدرسه به خانه می‌آمدم، معمولا بازی‌های لیگ برتر فوتبال انگلیس پخش می‌شد و من همیشه به فاصله نزدیک تماشاگران با زمین فوتبال فکر می‌کردم. به جز انگلیس در هیچ کشوری فاصله تماشاچیان با زمین فوتبال این قدر کم نبود و این همیشه برای من سؤال بود! بعد که فوتبال تمام می‌شد و کمی خستگی نشستن پشت میز و نیمکت‌های فلزی از تنم در می‌رفت، چشم به راه سریال‌های طنز تلویزیون می‌نشستم.

سریال‌های با کیفیت و خنده داری که آن سال‌ها خانواده‌ها را در شب‌های بلند زمستان گرد هم جمع می‌کرد تا آن‌ها بخندند و شاد باشند. تخمه آفتاب گردان از آن سیاه‌های کوچک که با نمک خوشمزه شده بود، در شب‌های زمستان پایه ثابت خانه ما بود. پدر وقتی از سرکار می‌آمد، یک پلاستیک تخمه می‌آورد. ما تخمه می‌شکستیم، سریال می‌دیدیم، می‌خندیدیم و شب‌های بلند زمستان را یکی پس از دیگری به صبح می‌رساندیم.

در سال‌های اخیر، اما شب‌های زمستان چند تفاوت مهم با آن روز‌ها دارد، اول اینکه برف و سرمایش دیگر رمقی ندارد. دوم اینکه سریال‌های تلویزیونی مقبولیت آن سال‌ها را ندارند و من مجبورم همراه پدر و مادرم سریال‌هایی را ببینم که در فاصله چند ماه برای چندبار بازپخش می‌شوند، اما تخمه شکستن همچنان همراه ما مانده با این تفاوت که مأموریت خریدش با من است و نوعش از آفتاب گردان فندقی به کانادایی تغییر کرده است.

زمستان‌های کودکی من بیشتر در کوچه می‌گذشت، صبح‌های برفی گوشم را می‌چسباندم به بلندگوی رادیو تا ببینم مدرسه تعطیل است یا نه. بعد از شنیدن خبر تعطیلی با خوشحالی به کوچه می‌رفتم و همراه با بچه‌های محله با برف‌هایی که از روی پشت بام خانه‌ها به وسط کوچه ریخته شده بود، برای خودمان اتاق‌های برفی کوچک می‌ساختیم و ادای «نانوک» شخصیت محبوب کارتونی آن روز‌ها را در می‌آوردیم. تجربه‌ای که فقط ما بچه‌های دهه ۶۰ آن را در ذهن و خاطره هایمان داریم. دلم می‌سوزد برای بچه‌های امروز که تعطیلی مدرسه شان به خاطر آلودگی هواست و نمی‌دانم این تعطیلی برایشان خوشحالی به همراه دارد یا ناراحتی؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->